نه تنها نشستیم چشم ها را

که بستیم و بستیم دل

به نقش ماه و یار در چاه

شکستیم آیینه ها را و

برای هیچ ، همسایه را به میر غضب سپردیم

هزار برچسب ناچسب به پیشانی دگر اندیش زدیم

در صف های نذری ، حسین را به سخره گرفتیم

دینِ بیداری را ،به راستی، افیون کردیم

بوی مردار و خون و حیانت گرفتیم

باید پرسید با خود چه کردیم

این بار چشم ها را باید شست

و دست ها را نیز .

و غبار خرافه از آیینه روفت

و جور دیگر باید دید

و میان خطوط را هم

و دلیرانه گامی بلند باید برداشت

برای  پریدن از این گودال آتش

و گذشتن از این کویر وحشت .

آیینه و عشق و عقل

را  باید به کار گرفت

کامیابی را

 

 

 


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

تنورگازی فر شیرینی پزی - نمایندگی فروش تنورگازی-تنورخانگی شهرکرد Adam پاورپوینت‌هایی برای کتاب‌های پراسپکت BestTicketVip پیشبینی ورزشی کویر پلاس فصل پنجم زندگی ایران اسلامی فروشگاه محبوب فایل Heather